این روزها برای من روزهای سختی است ، شاید بخندم و یا شوخی کنم ولی همه به خاطر این است که کسی متوجه دردی که درون سینه دارم نشود .
اگر کائنات جهان هستی مرا درک می کردند و به درون من پی می بردند شاید دیگر کسی به
حرفهایم نمی خندید .
شاید اگر کسی صدای ناله های دل مرا که برخواسته از نغمه سوزناک جدایی است را می شنید ،
دیگر عشق پاک مرا تحقیر نمی کرد .
شاید برای خیلی ها قدم زدن در زیر باران لذت بخش باشد ،
اما برای من فقط خاطره ها را زنده میکند .
آری ، آسمان به عشق زمین می گرید ،
در حالی که همیشه چشمان زمین به زیبایی آسمان دوخته شده .
در آن لحظه چشمان اشکبار من نیز به عشق عزیزترینم گریه خواهند کرد ولی همدیگر را نمی بینیم.

نظرات شما عزیزان: